نویسنده: دکتور عبدالباقی امین
افغانستان خانۀ مشترک همه اقوام وقبائلی میباشد که در حدود جغرافیای معین اين كشور زندگی میکنند. از خواستههای خانۀ مشترک این است که همه برای آبادی آن بکوشند. خود را اعضای همین فامیل بزرگ بدانند. داخل یک خانه در تلاش ساختن خانههای جداگانه به شکلی نشوند که منافع خانۀ بزرگ را متضرر سازند. برای اینکه افغانستان واقعا بصورت حقیقی در فهم وشعور منحیث یک خانه قرار داشته باشد، باید احساس وحدت ملی تقویت یابد. دردها وامیدهای همه افغانها مشترک باشد. فقر و تنگدستی، کشتار و ناامنی در شمال افغانستان برای باشندهگان جنوب قابل پذیرش نباشد. فقر و تنگدستی، کشتار و ناامنی در جنوب افغانستان به مردم شمال افغانستان قابل پذیرش نباشد. و همین احساس بین شرق، غرب و مناطق مرکزی کشور… به این ترتیب، باید افغانها منحیث یک ملت تبارز نمایند وتلاش صورت گیرد مشترکات فرهنگی و اجتماعی بین همه باشندهگان این سرزمین نمو و انکشاف یافته و از تمایزات فرهنگی و اجتماعی کاسته شود، تا این روند، وحدت ملی را در کشور قوت بخشد.
افغانستان دارای ملیتها و نژادهای متعدد بوده و مردم این کشور به زبانهای متعددی صحبت میکنند. اما این تعدد ملیتها وزبانها نباید مانع وحدت ملی و توجه مشترک به طرف آبادی آن بوده باشد. خوشبختانه مردم افغانستان (به جزء از اقلیت اندک سکها) همه مسلمان هستند. دارای اساس عقیدتی موحد میباشند. افغانها باید ازین عامل مثبت در تحقق وحدت ملی استفاده جویند. انتماءات و موضعگیریهای سیاسی بنا به انتماءات نژادی و زبانی، وحدت ملی را متضرر میسازد. و زمینه را برای استفادهجویانی که ازین راه در صدد انحصار قیادت نژاد و یا قبیله میباشد، مهیا میسازد. و شاید عدهی زیادی از سیاست پیشهگان کشور مسائل نژاد و قبیله را بخاطر حفظ وجاهت سیاسی و امتیازات آن دامن بزنند. تاریخ نزدیک کشور ما شاهد همین حقیقت تلخ است. عدهی زیادی درین کشور از طریق دامن زدن به قضایای نژادی و زبانی به امتیازات در صحنۀ سیاست دست یافته اند. تقسیمبندی قدرت در کشور بنا به نژاد و قبیله، وحدت ملی را تقویت نمیکند، بلکه زمینۀ پاشیدن آنرا افزایش میدهد. توجه مسؤولین بلندرتبۀ دولت به حمایت منافع اتباع قبیله و نژاد خویش، اعتماد همگانی را بر مسؤولین دولت منحیث مجموع متضرر میسازد، و از جانب دیگر زمینۀ انحصار قدرت را در دست افراد، با استفاده از نام نژاد و قبیله فراهم میکند.
درین تقسیم بندیهای شوم قبیلوی اصل رعایت کفایت و شایستگی متضرر میگردد و موانع زیادی در راه تحقق عدالت اجتماعی به میان میآید. عدم رعایت اصل کفایت و شایستگی روند دستآوردها را کند نموده و حتی به رکود مواجه میسازد. درین مورد رسول الله صلی الله علیه وسلم چه خوب فرموده است: إذا ضيعت الأمانة فانتظر الساعة، قال كيف إضاعتها يا رسول الله، قال إذا أسند الأمر إلى غير أهله فانتظر الساعة)[1] ترجمه: وقتی که امانت ضایع شد انتظار قیامت را داشته باشید. “یکی از صحابه” برایش گفت: چطور امانت ضایع میشود یا رسول الله؟ ” رسول الله صلى الله عليه وسلم” برایش گفت: هنگامی که کار به اهلش سپرده نشد، انتظار قیامت را داشته باشید. این حدیث شریف قاعدۀ تجربه شدۀ نهضت امتها را بیان میکند. زیرا در صورت سپردن کار به اهلش امانت ضایع نگردیده و امکانات دست داشته به صورت درست مدیریت گردیده وسبب بلند رفتن دست آوردهای جامعه میگردد. و اما در صورتی که کار به اهلش سپرده نشود، جامعه را به رکود دست آوردها روبرو میکند. و تناسب و توازن بین مدنیتها را برهم میزند. جامعه از حضور در ساخت مدنیت غایب گردیده و به ملت دنبالهرو تبدیل میگردد. نه تنها دستآوردها به رکود میگراید بلکه عدالت اجتماعی نیز متضرر شده و همه افراد جامعه از امکانات جامعه بصورت متوازن نمیتوانند استفاده کنند.
این تقسیمبندی نظام مافیایی را تقویت میبخشد و افرادی معینی که از طریق نژاد و قبیله به امتيازاتی دست يافته اند (که اکثر آن نامشروع بوده) نمیتوانند مورد محاسبه قانونی قرار گیرند و منحیث افراد فراقانون تبارز مینمایند که حکومت و سیادت قانون را در کشور تهدید میکند. مثالهای ازین مورد در کشور ما زیاد بوده که همواره قانون شکنی نمودهاند. مسؤولین دولت را مجبور ساخته تا امتیاز بدهند. و اگر امتیاز ندهند کشور را به طرف بحران میکشانند. اینها در موارد زیادی سرنوشت کشور را گروگان گرفته اند و عامل مهم در نابسامانیهای کشور گردیدهاند.
افغانها باید از تجارب سازنده کشورهای اسلامی درین مورد بیاموزند. درین مورد تجربۀ کشور مالیزیا قابل ذکر است که امروز در ردیف کشورهای مترقی دنیا میباشد. تعدد نژاد (ملایا، چین، هند) آنها را از تبارز منحیث ملت واحد باز نداشته است. همه برای آبادی کشور تلاش کردند. آنها بر علاوه تعدد ملیتها و نژاد در فضای تعدد ادیان زندگی میکنند. هیچ وقت در بین آنها جنگهای نژادی و دینی به میان نیامد، بلکه یکدیگر را پذیرفتند و برای تحقق اهداف مشترک که همانا تعالی و ترقی کشور بوده دوش به دوش تلاش کردند.
[1] این حدیث را امام بخاری در کتاب صحیح خویش روایت کرده است. حدیث شماره: 6015.