نویسنده: دکتور عبدالباقی امین
لویه جرگۀ مشورتی صلح روز دوشنبه 9 ثور 1398هـ ش در حالی انعقاد مییابد که مسائل مهم بین امریکا و طالبان در عمومیت خویش رو به حل شدن است. امریکا آمادگی نشان داده، در صورتی که ضمانت عدم تهدید منافع آنها از افغانستان به میان آید آنها افغانستان را ترک خواهند کرد و طالبان آمادگی نشان داده که آنها ضمانت خواهند کرد که امریکا و سایر کشورها از افغانستان مورد هجوم قرار نخواهند گرفت. این دو آمادگی، موانع اساسی در برابر صلح را از بین میبردارد؛ زیرا امریکا عنوان میکرد، در صورتی که آنها از افغانستان بروند دوباره از خاک افغانستان مورد هجوم قرار خواند گرفت و طالبان ابراز میداشتند، تا زمانیکه یک عسکر امریکایی در افغانستان وجود داشته باشد آنها در برابر شان خواهند جنگید. همین آمادگی دو جانبه، بنبست صلح را شکستاند و امیدهای بزرگی را در مورد رسیدن به صلح به میان آورد و همزمان نگرانیهایی را نیز در صفوفی به میان آورد که وجود امریکا در افغانستان را به نفع خود دانسته و یا کسانی که از استمرار جنگ بهره برمیدارند.
این جرگه در حالی انعقاد مییابد که جلسۀ بزرگ بینالافغانی در قطر در آخرین لحظات ترتیبات برگزاری آن به تعویق افتاد. حکومت افغانستان از قبل خواهان انعقاد این مجلس تا بعد از انعقاد لویه جرگۀ مشورتی بود. اما در اثر فشارهای زلمی خلیلزاد حکومت به انعقاد مجلس قطر توافق کرد. اما به اثر پیشنهاد لست 250 نفری حکومت، یک روز پیش از سفر به قطر آن مجلس لغو گردید. لغو شدن مجلس قطر نا امیدیهای زیادی را در محافل صلحدوست در داخل و خارج افغانستان ایجاد کرد. عدهی زیادی از تحلیلگران اعلام لست 250 نفری حکومت را سبب اساسی الغاء این مجلس وانمود کردند. مجلس بینالافغانی قطر بخاطر مناقشه وتبادل نظر مسائل مهم و اساسی کشور، از اهمیت زیادی برخوردار بود و گمان میرفت که در آن مجلس خاکۀ بزرگ نظریاتی در مورد آیندۀ صلح افغانستان به میان آید که میتوانست سرخط نقشۀ راه بیرونرفت از بحران جنگ در افغانستان تلقی گردد. همچنان، گمان میرفت که در نتیجۀ مجلس قطر گروپ کاری اتفاقی برای همه اطراف سیاسی در افغانستان بوجود آید که مذکرات صلح را بین اطراف ذیدخل دنبال نماید.
نگرانیها و تشویشهای زیادی در مورد انعقاد لویه جرگۀ مشورتی وجود دارد. عدهی زیادی از احزاب و تیمهای انتخاباتی آنرا تحریم نموده آنرا جزء از فعالیتهای انتخاباتی شمرده و بیان داشته اند که روند صلح به این مشوره در حال حاضر ضرورت ندارد. عدهی زیادی از نهادهای صلحجو تشویش دارند که ازین لویه جرگه مشورههایی صادر نشود که موانع جدیدی در راه تحقق صلح وآشتی ملی به میان آورد. تشویشها و امیدهایی را که نهادها و افراد صلحجو دارند قرار ذیل است:
اصرار بر مالکیت حکومت در مذاکرات صلح: حکومت افغانستان از دیر به این طرف اصرار میورزد که مذاکرات صلح باید به مالکیت حکومت افغانستان به پیش برود. مشکل در اینجا است که طالبان حکومت موجوده را به رسمیت نمیشناسند و نمیخواهند این مذاکرات به ریاست حکومت افغانستان به پیش برود. حتی آنها حاضر به نشستن رو در رو با حکومت افغانستان نیستند. بناء، اگر توصیۀ لویه جرگۀ مشورتی بر مالکیت حکومت افغانستان در مذاکرات صلح تأکید کند، یقیننا که موانع جدید را در راه صلح به میان خواهد آورد و حکومت افغانستان بعد از آن به توصیۀ لویه جرگه استناد نموده و آنرا منحیث یک ارزش ملی مطرح خواهد کرد. در حالیکه ضرورت به این است تا مذاکرات صلح از طرف جهتهای بیطرف و مخلص به صلح مدیریت گردد. کسانیکه میتوانند به هر دو طرف رسیدگی نموده، نظریات را باهم نزدیک کنند و به مشوره همه اطراف برای پیشرفت مذاکرات صلح و برداشتن موانع طرحریزی نماید. این تشویش در حالی مهم است که به نظر عدهی زیادی از ناظرین پروسۀ صلح، حکومت افغانستان همواره فرصتهای مصالحه و ابتکارات آنرا به بیراهه برده است. در این اواخر یک نظرسنجی مرکز مطالعات استراتیژیک و منطقوی نشان داده است که حکومت افغانستان در روند مذاکرات صلح جدی نمیباشد.
تأکید بر دستآوردهای هژده سال گذشته: در طول هژده سال گذشته در افغانستان تغییرات زیادی آمده است، کارهای مفیدی برای جامعه صورت گرفته، در آبادی کشور گامهای غیر قابل انکار صورت گرفته است؛ اما کشور با وجود کمکهای هنگفت جامعۀ بینالمللی تا هنوز نتوانسته است از لحاظ اقتصادی به پای خود ایستاده و بتواند بدون کمکهای اقتصادی جامعه جهانی مشکلات خود را حل کند. فساد و اختلاس در ادارات دولتی یکی از بزرگترین چالشها در برابر خودکفائی اقتصادی افغانستان است. حکومت افغانستان نتوانست کمکهای سرازیر شده به افغانستان را وفق خواستههای کشور مدیریت کند. حتی نتوانست عایدات کشور را بصورت درست ترتیب دهد. از مالیات گمرکی و مالیات بر عواید گرفته که از طرف مامورین دولت و زورگویان داخل حکومت تاراج میشود، تا به تاراج رفتن معادن افغانستان که نا امنی و عدم تسلط حکومت نیز در آن نقش داشته است. در جانب دیگر، زمینهسازی برای نشر فرهنگ غربی از طریق همه وسائل فرهنگی یکی از توجهات چشمگیر هژده سال گذشته بود که همواره مورد انتقاد شدید اطیاف مختلف در کشور بوده. آزادی بیان با نقاط مثبت تا خرق قانون در توهین به مقدسات درین مرحله شکل گرفت. نا گفته نماند که تولید و اعتیاد مواد مخدر در کشور به اوج خویش رسیده که آیندۀ افغانستان را اضافهتر از هیولای جنگ تهدید میکند. تمرکز به حفظ دستآوردهای نزدیک به دو دهۀ گذشته بصورت مطلق از خواستۀ افغانها نمایندگی نمیکند و یکی از موانعی در راه صلح و آشتی میباشد. هرچند میتوان این دست آوردها را تصنیف نمود. دستآوردهای خوب حکومت درین مدت باید حفظ شود، ولی نشر ابتذال، شیوع خیانت و ضایع ساختن دارایی کشور و شیوع اعتیاد به مواد مخدر دستآورد نبوده، بلکه اخفاق و سوء اداره بوده که باید از طریق اصلاح سیاستهای کشور در تکیه به ارزشهای اسلامی، عنعنات پسندیدۀ کشور و اصول تمدن و ترقی ملتها مهار و کنترول گردد. امریکه ضمیر عمومی رأی افغانها را تمثیل میکند. امیدواریهای وجود دارد که اعضای لویه جرگۀ مشورتی به باریکیها درین مورد متوجه شده و بتوانند خواستۀ ضمیر ملت را در مورد احساس نموده و بعضی از افراد غرضی نتواند رأی آنها را به بیراهه برد.
مخالفت با حکومت موقت: از دیر زمانی حکومت افغانستان با طرح حکومت موقت پس از توافقات صلح با طالبان اصرار نموده است و آنرا یک توطیه شمرده است. حکومت افغانستان میخواهد مودل مصالحه با حزب اسلامی افغانستان را الگوی خود قرار داده و از جامعۀ بینالمللی و بازیگران اقلیمی در قضیۀ افغانستان بخواهند اعمال فشار نموده و طالبان را به مصالحه با قواعد مودل حزب اسلامی افغانستان مجبور سازند. اما طالبان خود را دست بالا و فاتح میدان جنگ فکر میکنند و میخواهند مودل مصالحۀ حکومت نجیب الله را الگو قرار داده و از روی تفاهم با امریکا میخواهند بر حکومت افغانستان اعمال فشار نموده تا وفق آن مودل خود را عیار کند. درین راستا نهادی صلحجو و افراد متعهد به صلح تشویش دارند که نشست لویه جرگۀ مشورتی تلاشی نبوده باشد که حکومت ازین راه موقف خویش را تقویت نموده و نظریات اعضای لویه جرگه به نفع حکومت طوری مدیریت گردد که حکومت بتواند از آن منحیث فیصلۀ ملت در برابر فشارهای امریکا مقاومت کند؛ زیرا اگر با طالبان تفاهم مصالحه صورت میگیرد طبیعی است که برای تطبیق مفاد مواد توافقات به ادارهی ضرورت است که متعهد به تطبیق مفادات آن توافقنامه باشد و با همه جناحهای سیاسی و نظامی در کشور در یک مسافه قرار داشته باشد و مخلصانه برای یک حکومت دایمی با مکانیزم مورد توافق زمینهسازی کند که میتوان آنرا ادارۀ موقت یا سرپرست نامید و ضرورت مبرم این مرحله میباشد. شاید اصرار به مخالفت با یک ادارۀ سرپرست مانع بزرگی سر راه صلح و ثبات به میان آورد.
کشتار غیر نظامیان: با وجود این تشویشها امیدی نیز وجود دارد که لویه جرگۀ مشورتی از حکومت به لهجۀ تند بخواهد تا بمباردمان خانههای مسکونی افغانها را متوقف سازد. ملت ما شاهد جنایات بزرگی بوده که در آن خانههای مردم در عملیات عملیات هوایی و شبانه مورد هدف قرار میگیرد و باعث کشته شدن اطفال و زنان میشوند. بمبارد خانههای مسکونی که در آن اطفال و زنان وجود داشته بصورت تأکید جنایت جنگی شمرده میشود که در برابر ملت ما روا داشته میشود. همچنان امید میرود اعضای لویه جرگۀ مشورتی از حکومت بخواهد که افراد دستگیر شده در عملیات شبانه را در خانههای شان بعد ازینکه دستهای شان را میبندند وسر شان را خلته میاندازند شلیک نکنند و آنها را با خود آورده وبه محاکم بسپارند تا اگر بیگناه باشند رها گردند. اما کشتن هموطنان ما بعد از دستگیری آنها جرم و جنایت بوده و نباید قوتهای امنیتی افغانستان آنرا مرتکب شود. رئیس جمهور افغانستان باید این نوع کشتارهای خارج از چوکات قانون را متوقف سازد. این امید وجود دارد که اعضای لویه جرگه درد فامیلهای رنجیده کشور خویش را درک نموده و آن درد را به شدت تأثیرگذار منعکس سازند.
پایان